Monday, September 26, 2011

یک ماه و نیم پیش شایدم تقریبن دو ماه

مترو
اسکیت برد
پسر 
حرف
حرف
دست

Wednesday, September 21, 2011

گرد






اون بیرون اتوبوس
همه و همه میرن و میرن
میرن و میرن
اینجا نشستم و بیرونو نگاه میکنم
نمیخام پیاده شم
ایستگاه که برسه
منم همه و همه میشم
میرم و میرم
میرن و میرن
میرن و میرن

Sunday, September 18, 2011

کار نداشتیم شرکت


کار نداشتیم شرکت
اینجا می شینم پشت همین میز

Friday, September 16, 2011

Na na na Na na na na na na na Na na na na na Na na na na

How does it feel to live a life
Where nothing is real
 kasabian-la fee verte

Wednesday, September 14, 2011

فیس بوک!

فکر کنم بیشتربن تبریک های تولد رو امسال داشتم

Tuesday, September 13, 2011

35652

میروم داخل بلاگ http://35652.blogspot.com و خوشم می آید که این پستم را به همان لهجه بنویسم این وبلاگ علی است علی دوست خوب من است یک دوست قدیمی بعد او را به پایین همین صفحه وبلاگ خودم اضافه میکنم و بعد فکر میکنم که امیر ناراحت نشود که چرا اسم بلاگ او را نگزاشته ام امیر دوست دیگر من است دوست پسرم بعد اما دیگر راحت میخاهم باشم بعدش ساعت یک و چهل و یک دیقه است و من میخاهم بروم سر یخچال تا آب بخورم و هم اینکه یاد یخچال علی این ها بیوفتم که شبیه کابینت است

Sunday, September 11, 2011

Velociraptor

فقط هش دیقه مونده تا دانلود آلبوم کسبین تموم بشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!

Tuesday, September 6, 2011

دلم میخاد رک باشم

دیگه اونجوریا دوستش نداری عشق هم که هیچی

Friday, September 2, 2011

جمعه ساعت 2

دلم بیرون رفتن میخاد

Thursday, September 1, 2011

زندگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این چند وقته هی میخاستم بیام بنویسم از نفرتم به زمان و مکان که تازه دارم مضخرف بودنشون رو درک میکنم یا بیشتر درک میکنم اینکه این دو تا میرینن به اعصابه ادم وقتی که از هم هی دورتر میشن که بضی وقتا هس که دوست داری واسه هر مکانی فقط یه زمان بود نه اینکه هزار تا زمان با یه مکان که گند میزنه وقتی که ناراحتی وقتی که همه چیز تغییر جا میده می دونم که شاید بضی وقتا هم خوب باشه اما این چند وقته من فقط مضخرف بودنش رو حس میکنمو میبینم دیگه تا اینجا رو تند تند تایپ کردم حالا چیزی ندارم بنویسم