دیروز داشتم از یک جای تخمی به یه جای تخمی تر میرفتم ( دانشگا به سر کار) جلوی نشر ثالث یه بند بودن که ساز میزدن منم نشستم به گوش دادن دو دیقه نشد که پلیس اومد و گیر داد اوناهم جم کردن و رفتن
یه تکه از پام زامبی شده هر چند که من اعتقادی به زامبیا ندارم
1 comment:
شططط، اینهمه چیز اذیت کننده تو یه پُست
Post a Comment