Sunday, October 14, 2012
Monday, October 8, 2012
من یک صندلی هستم اما دوست ندارم کسی روی من بنشیند
پانسمان دندونم ریخته
مزه دارو میده دهنم مزه آهن میده مزهیه همون چیز تخمی رو میده که باهاش ریشه دندون رو پر میکنن
دو ساعتو نیم روبیرون نشستم
غذا درس کردم کسی خونه نیس
یکی میکوبه به دیوار
بچه که بودم بقلی ها بنایی داشتن خواهرجونم میگف روحه اومدی آتنا رو ببری اون بنا ها میزدن به دیوار من میگفتم روحه اومدی خواهر جونو ببری؟
مامان میگه زدن به دیوارو دیوار ریخت
سر انگشتمو بریدم
این تنها کاریه که از دستم بر اومد
فائزه میگه تو میگفتی همیشه واسه من کار هست
لیلا میگه چی شد
دانیال میگه به تخمم میگه لوس شدی
منم ریچارد براتیگان میخونم
زندگی من کلش چسب زخمِ ریچارد . خود من چسب زخمم
Subscribe to:
Posts (Atom)